من و تو
تنها
| ||
لحظه لحظه تو رو خواستم ولی تو منو ندیدی به تو تکیه داده بودم ولی تو ز من بریدی چندباری گذاشتی رفتی هر دفعه با یه بهونه منو تنها جا گذاشتی توی این وحشی زمونه ارزومو به تو گفتم که بشی سنگ صبورم اما هی دل تو سنگ شد زد به شیشه ی غرورم دیگه با درگاه عشقت ندارم راز و نیازی واسه من یه لحظه خوب باش تا بشم یه عمری راضی نظرات شما عزیزان: [ دو شنبه 7 اسفند 1391برچسب:, ] [ 17:44 ] [ mr.navid ]
[
|
|
|
[ طراح قالب : پیچک ] [ Weblog Themes By : Pichak.net ] |